آسوکـا

آنچه گذشت

۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

باید انگیزه ام را ببرم اتاق سی پی آر. گویا نمیخواهد همراه شود تا این دندانِ لقِ پایاننامه را بکنیم و بیاندازیم کنار! از آن بدتر میلِ به خلوت گزینی ام برگشته و دوباره دلم می خواهد سر در شال گردنم فرو ببرم و تنهایی تمام شهر را گَز کنم. بی آنکه دغدغه ی فردای نه چندان روشن را داشته باشم.


۲۸ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۵۰
آسـوکـآ آآ

من این روزهای شهرم را دوست دارم. روزهایی که سرد است و باران نم نم می بارد. هم دو نفره ها حالشان خوب است. و هم یک نفره ها بلدند چطور این روزهای سرد را با هندزفری و کتاب بگذرانند. من عاشق بدو بدوهای آخر سالم. همه چیز در حال حرکت است. و حتی سرما هم نمی تواند لذت دلخوشیِ خرید از حراجی ها را از من و مردمم بگیرد.

 


۱۹ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۳۲
آسـوکـآ آآ

دیروز که پیش استاد راهنمایم بعد از چند ماه غیبت رفتم. به من گفت:"خانوم مهندس، من شمارو 6 ساله میشناسم. از دانشجوهایی هستی که خیلی روشون حساب باز می کنم. اینقدر خودتو از خودت دور نکن. حس می کنم هنوز خودتو نشناختی و توانایی هاتو شناسایی نکردی تا روشون کار کنی. من نمی خوام فقط پایاننامه تو تموم کنی و دفاع کنی و بری. هیچی با خودت نبری. بری بیرون بگی استادم رهام کرد مثه بقیه استادا. نگو می خوام دوباره کنکور بدم، برم سراغ رشته های هآبی(HOBBY) اینقدر عذاب نکشیدی که آخرش جا بزنی. اینکه دانشجویِ ارشدی و کار می کنی، درس میدی و پول بدست میاری، هرچقدر کم باعث خوشحالیِ منه منو یادِ خودم تو دورانِ ارشد میندازی. نگران کارات نباش، با هم تمومش می کنیم. فقط قوی باش و ادامه بده.

۱۱ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۰۹
آسـوکـآ آآ

بعد از سالها تازه با تفاوت" ابوالفضل پورعرب و فریبرز عرب نیا" و "فرامرز قریبیان و فریبرز عرب نیا" کنار آمده بودم که جدیدا در اینستاگرام خبری مبنی بر فوت یکی از بازیگرانِ کودکِ دوران ما منتشر شد و باز مرا به اعماقِ عدمِ درکِ این تفاوت ها فرو برد! بالاخره بازیگری که فوت شده آیدا مطلبی ست یا بیتا توکلی و یا آیدا تبیانیان؟ بازیگر طوطیا و روزهای زندگی همان بازیگر در چشم باد است یا او کسی دیگرست؟ کدامشان در تصادف سال 84 فوت شد؟ این وسط بیتا توکلی که هیچ شباهتِ اسمی با دو نفر دیگر ندارد کیست؟ چرا مس.ئو.لـین پیگیری نمی کنند؟


۰۷ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۲۴
آسـوکـآ آآ

امروز مادرم برای عکس برداری از حنجره اش به بیمارستان رفته بود. دکتر به او گفته بود : خیلی بغض داری! 

و من تا امروز اصلا نمیدانستم بغض نمودِ جسمی هم دارد. همیشه فکر می کردم فقط یک حالت احساسی است. 

و بمیرد فرزندی که نداند بغضِ مادرش از چیست...


۰۵ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۱۰
آسـوکـآ آآ



یار جان! حداقل برگرد تا شال گردنِ من بافته ات را دور گردنت بپیچم.

در سرزمینت، حتما هوا سرد است.

من فقط دلخوشم که شال گردن من، دور گردنت باشد.

۰۴ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۵۹
آسـوکـآ آآ