آسوکـا

آنچه گذشت

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

ما استادی داریم که وقتی از دستش کفری می شویم، مدیر گروهمان می گوید، عیبی ندارد، فکر کنید:"پدر بزرگ پیرتان" است، به او احترام بگذارید! وی به دمای کاهنده "دمای کاینده"، به دمای بحرانی "دمای برهانی"، به مَقادیر "مُقادیر"، به اَلکل "آلکل"، به لپ تاپ "لابلاب و به تبلت، "تابلت" می گوید و در جزوه اش توسطِ را همه جا  "توسطه" تایپ کرده است(اشتباه تایپی نیست) و ادعا می کند که تنها پروفسور دانشگاه است و همه استادهای دیگر بی سوادند، الا خودش که اسپانیا درس خوانده است. وی جلسه اول اذعان داشت که همه از جلسه اول چهره هایمان افتادنی است و راهی جز یکساله ارائه شدن و حداقل پاس شدن درسش وجود ندارد. پروفسور محترم هر ترم جزوه اش را عوض می کند، عوض که چه عرض کنم، اسلایدها را جا به جا می کند و مثال یک تاپیک را زیر تاپیک دیگری می گذارد و شدیدا معتقد است که این جزوه 2017 است و با سالهای قبل تفاوت دارد(ما که ندیدیم). ایشان جزوه ای دادند به انتشارات که مثلا کل جزوه این ترم است، ما رفتیم و 20000 تومان پیاده شدیم و دیدیم 90 درصد مطالب در آن نیست! استادِ گرامِ ما در ابتدای هر مبحث، عکسی از استانمان می گذارد و در پایان عکسی از اسپانیا و یا ساحل دریای سیاه و می گوید که 200 سال پیش برای ایران بوده است و گریزی می زند به آقا محمد خوان قاجار و اگر بچه ها کمی کنجکاوتر (الکی) خود را نشان دهند، داستان را می شکافد و ما اصلا نمیدانیم که پنگ رابینسون و ردلیش کوآنگ و غیره به آقا محمدخوان چه ارتباطی دارد! یکی از شاهکارهای ایشان، جاگذاری محدوده انتگرال در معادله و سپس انگرال گیری است و اذعان دارد ما یک عده بی سوادیم که از فرط بیکاری ارشد می خوانیم(دروغ هم نمیگوید البته) و باعث آبرو ریزی هستیم(دروغ می گوید البته)! پروفسورِ مودیِ ما گاهی اوقات محبتش گل می کند و می گوید:"بچه ها همه نوشتین؟ بزنم اسلاید بعد"(تهِ محبتشه یعنی) و گاهی اوقات که بچه ها می گویند که استاد می شود عقب بزنید می گوید:" نه! شما ارشدین هنوز دستتون تند نیست(چه ربطی داشت؟)"، خلاصه اینکه وی با خودش بسیار درگیر است و ما مانده ایم و "وی"ای که به قول شمالی ها باید از دستش جیویز بزنیم و تا پایان خرداد چشم انتظار دعاهای شما عزیزان و روشن شدن چشممان به جمال نمره پاسی باشیم! باشد که در عروسی هایتان جبران کنیم! 

۲۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۰۶
آسـوکـآ آآ